سلااااااااام
چطورید؟منم خوفم.(بهتره حال شما خوف باشه)
به هر حال مدرسه که هر روز داره عجیب تر می شه.
بااین حال کیف هم می ده چون من همش تو کتاب خونم.مسول کتاب خونه رو نمی شناختم ولی اون منو میشناخت چون من سال هاست که اجازه دارم از کتاب خونه راهنمایی کتاب بگیرم.(منظورم وقتایی که هنوز دبستان می رفتم
خیلی کیف می ده که هر کتاب که دوست داری رو بخوانی چون زیادی کتاب خواندی.
تنها دلیلی که مدرسه زنده موندم کتاب خونست.همه یک جوری با کن رفتار می کنن انگار زیادی از حد عجیبم.من شبیهشون نیستم.(من یه مام بزرگم اره مام بزرگم نه مامان بزرگ)
ولی کسایی که تو کتاب خونه ان حتی به این که سال بالایین زیادی مهربونن.
ولی خب بیشتر کتاب ها رو از قبل خواندم.با این حال کتاب خونه تنها دلیل زنده موندنم تو مدرسه است.
از عربی خوشم نمیاد خیلی چرته.
ولی معلمش خیلی باحاله کلاسش حال می ده.
ولی خیلی چرته.
چه می دونم.
از مدرسه و ادماش خستم و از این که تنهایی زنگ تفریح رو تو کلاس بشینم و کتاب بخوانم.نه کتاب خواندن باحاله ها ولی حوصلمم بعضی وقتا سر می ره.
چه می دانممممم.
دیگه دارم از دست مدرسه خل می شم.
خداحافظ بر کولر و پنکه سلامی گرم بر بخاری
سلام،چطورید؟
باورم نمی شه از فردا باید برم مدرسه!.
دیگه نه صندلی ها نیمکیتیه نه بچه ها رو می شناسم نه دوستی دارم.
شانسی که اوردم روز اول مدرسه قراره مدرسه رو رنگ کنیم!
البته هم گروهیهام خیلی باهام بد حرف می زدن.
دلم نمی خواد برم مدرسه کاش هنوزکلاس اولی بودم.
خیلی از راهنمایی می ترسم من با همشون متفاوتم نه گوشی دارم نه فیلم کره ای می بینم تازه همش ازم تقلب می خوان.من مشکلی ندارما ولی بعدش می رن همو لو میدن که فلانی جوابو رسوندن من تو دردسر می افتن.اگرم تقلب ندم باهام لج می افتن
خداحافظ تا فردا.
خخخخ...گربه بودن:
سلام چطورید؟
وای باورم نمی شه فقط یک هفته تا مدارس مونده!
مدرسه از رگ گردنم نزدیک تره....
خدایا چرا؟
باورم نمیشه هر روز صبح پهلو ادمایی که نصفشونو نمی شناسم اونم از ساعت شش صبح
تازه من هیچ دوستی هم در مدرسه ندارم و همیشه تنهام.
راستی دوستانی که ارتودنسی دارید من کش یاسی زدم به خدا هر سه وعده غذاییم مسواک می زنم شبا هم نخ دندون می کشم ولی رنگش از یاسی تو یک هفته زرد شده ماجرا چیه؟
درود بر شما چطور متورید؟
شما هم ماه خونین رو تماشا کردید؟
چقدر قشنگ و باحال بود مگه نه؟
من فکر میکردم فردا قراره اتفاق بیوفته تو راه برگشت از دندان پزشکی(برای چکاپ ماهانه ارتودنسیم)رادیو اعلام کرد که ماه گرفتگی شروع شده(یعنی دیکه نمی تونم ازش فیلم بگیرم)
اوایل ماه گرفتگی رو در ترافیک سنگین از شیشه ماشین ماه رو به سختی دیدم که البته چندان هم خورشیدی جلوشو نگرفته بود،
یکم بعد که رسیدیم خونه و مامان بابام رو کچل کردم رو پشت بوم بسات کردیم
بعدش هم قرمز شدن ماهو تماشا کردیم خیلی عجیب و باحال بود.البته دید ما خیلی خوب نبود ماه اونقدرا هم معلوم نبود.ولی خیلی باحال بود۰
در ادامه مطلب عکسی هم از ماه خونین داریم.
ادامه مطلب
وای چی می شد اگر می تونستم یک نقاش معروف مثل اقای ونگوگ بشم یا یک پیانیست مثل خانم افلیا پرتو؟
ولی من که می دونم سر کنکور از روی ترس حتی سمت هنر هم نمی رم
البته حالا حالا ها تا کنکورم مونده ها.من هنوز می رم راهنمایی!ولی خب
دروددددد
من از مسافرت برگشتم جاتون خالی بود خیلی خوش گذشت.
البته که دو را دور هم به وبم سر می زدم و وب شما دوستان گل رو هم چک می کردم.
کلی از جاهای دیدنی ایران رو رفتیم مثل هگمتانه بی ستون طاق بستان خلاصه که ایران چقدر تاریخ عجیبی و قدیمی داره مگه نه؟
دیگه از بالا تریبون بیام پایین