دفترچه خاطرات من

دفترچه خاطرات من

پانیا جون
دفترچه خاطرات من

درود بر گل و گلدون هاییی که فکر نکنم یکی دو نفر بیشتر باشن داخل وبم.

راستش من یک نوشته گذاشته بودم که مسافرتم ولی پرید الان دارم با گوشی مامانم می نویسمو این که این هفته نیستم.

دلم برایه همه تنگ شده و دورا دور دارم وب همتون رو می بینم.



تاريخ : یکشنبه نهم شهریور ۱۴۰۴ | 23:33 | نویسنده : پانیا جون |

طنز هری پاتری

عوامل جذب هری به هاگوارتز چیست ؟

ا) دختر های گیریفیندر مخصوصاً جنی.

۲)دختر های هافلپاف مخصوصاً جینی.

۳)دختر های اسلیترین مخصوصاً جینی.

۴)دختر های هاگوارتز مخصوص جینی

----------------------------------------------------------

نام کتاب جدید هری پاتر چیست ؟

۱)هری پاتر و پیت بنزین

۲)هری پاتر و قاتلین رولینگ

۳)هری پاتر و ملت سرکار

۴)هری پاتر و پول حروم کردن های جینی.

----------------------------------------------------------

دلیل برگزاری مسابقات سه جادوگر چی چی بود ؟

۱)خون رسانی به لرد

۲)کشتن سدریک

۳)دق دادن دامبلدور

۴)حمایت از محیط زیست

----------------------------------------------------------

چرا لرد کچل است ؟

۱)از روغن موی اسنیپ زد

۲)از دست هری موهاشو کند

۳)اگه مردی از خودش بپرس

۴)لرد که مو نداره ، نجینی خبر نداره

----------------------------------------------------------

از ادامه مطلب هم دیدن فرمایید



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه یکم شهریور ۱۴۰۴ | 23:17 | نویسنده : پانیا جون |

پرواز

یکی از ارزو هام اینه که یک جاروی پرنده داشت و پرواز می کردم و می تونستم توی کویدیچ شرکت کنم.

اونوقت تمام تلاشم رو برای تیم(گریفیندور)می کردم تا ببره.

یا که یک قالیچه پرنده داشتم و مثل سنباد سوارش می شدم و کل شهر رو می گشتم.

من خیلی بلند پروازم نه؟

ارزوهایی می کنم که غیر ممکنه.

تازه بگی نگی هم اعصاب خورد کن که دیگه۱۲ و خورده ای سالمه و نامه هاگوارتزم نرسیده:دی



تاريخ : شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 22:47 | نویسنده : پانیا جون |

هتل شرک

سلام سلام چطورید

خوفید؟

وای دیروز توی کامپیوترم بازی هتل شرکو ریختم

انقدر خندیدم.

شبیه به محتوای خوابام بود.

الان حس می کنم شبیه دلقکام که برای همچین بازی اینرنت دادم تا دانلود بشه.

خخخخ

تازه یچی عجیب ترم دیدم

باب اسفنجی در تهران یعنی انقدر خندیدم تهشم برای پاتریک خاستگاری کردن که قسمت نبود:دی

باییییی



تاريخ : دوشنبه بیستم مرداد ۱۴۰۴ | 0:10 | نویسنده : پانیا جون |

تابستون

واییییییی

کاش هیچ وقت تابستون تموم نشه....

نه من که از گرما و حشرات متنفرم ولی صد برابر بهتر از مدرسه هاست می دونید من همیشه نمره هام خوب بوده زیر ۱۸نداشتم ها ولی دلیل نمی شه مدرسه. رو دوست داشته باشم.

باورم نمی شه از ماه دیگه مدارس شروع می شه

واییی مدرسه از رگ گردن هم نزدیک تره

هر روز امتحان اونم چند تا با هم یک جوری انگار ما رباتیم نه ما انسانیم خسته می شیم سال پیش من حتی شب ها رو هم بیدار می موندن برای امتحان بخوانم همیشه هم تقلب بده کلاسم.

یادمه نهایی کناریام رو میز من بودن.اخه می دونید اگر اونا نمرشون بد بشه ناراحت می شن با خانوادشون دعواشون می شه چرا وقتی جواب می دونم بهشون نگم؟

بعدشم کوهی از تکالیف

خدا کنه هیچ وقت مدارس باز نشه حالا من بد بخت که حتی تابستونم می رم مدرسه،



تاريخ : چهارشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۴ | 0:21 | نویسنده : پانیا جون |

واییییی

سلام و درود

چطورید؟چه خفرا؟چه کارا مکنید؟

من که خیلی بهم خوش می گذره آخه خالم از مشهد اومده تهران

یک نوشته ای تو وبلاگ یک نفری دیدم و بهش یک پیامی دادم گفت خوابیدن و یک گوشه نشستنو دوست نداره!

باورم نمی شه اینا تفریحات منه!

به خدا عالم خواب قشنگ تر و رنگی تره تازه من وقتی یک گوشه می شینم سناریو های چرت و پرت تو ذهنم می نویسم،معمولا در اخرم همین جوری الکی الکی توی کامپیوترم تایپشون می کنم و به عنوان فایل اضافی یک گوشه کامپیوتر خاک می خورن.

خدایا واقعا من عجیبم نه؟

یک موقعی بود که این کارا برام حوصله سر بر بودن ولی الان دیگه پیر شدم مادر دیگه دستانم حتی توان بافتنی هم ندارند

مسخره نکنید ولی کلاسمون منو مامان بزرگ کلاس صدا می کنه اخه عاشق کتاب گربه بافتنی و کارای دست سازم حالا هیچ کدومشون اون روی عاشق گیم منو نمی بیننه ها!



تاريخ : شنبه یازدهم مرداد ۱۴۰۴ | 0:36 | نویسنده : پانیا جون |

:دی

سلام

خوبید؟خوشید؟سلامتید؟

این روزا چیکار می کنید؟

والا من که این روزا اینترنتی ندارم،الانم اومید خونه مادر بزرگم اینترنت دارم.

همش یا دارم کتاب و رمان می خونم یا پای تلوزیونم.

یا که دارم کلاس می رم یا که مدرسم،

این مدرسه دیگه داره می کشه منو.

میگن نمره مستمرمون ۵ نمره کامل از هر درس برای تابستونه!

البته خدا رو شکرمن هیچ وقت بدون تکلیف نرفتم مدرسه.

ولی مسئله های ریاضیم...

بجای صد درصد هفتاد و پنج درصد شدم چون یکی از مسئله هام جواب نهاییش اشتباه بود.

باید بیشتر دقت کنم نمره مستمر خیلی مهمه چون هیچ وقت تو امتحان های نهایی ریاضی خوب نبودم حد اقل خودمو با مستمر بالا بکشم(نمر شده بود۱۸).

تازه حالا یک اشتباه بکن می شی سوژه...

معلما جلوی همه اشتباهتو به چشمت میارن!.

مثلا من یکبار منی و مثبت رو اشتباه گرفتم...مگه معلم ولم میکرد؟

یا مثلا دوستم بدون اجازه خانم کتاب کمکی حل کرده بود انقدر دعواش کردن.

حالا برام دعا کنید من که تکالیفم رو می برم مسئله هم حل می کنم ولی از امروز شروع کرده به نوشتن نمرات خدا کنه مستمرم کامل شه.



تاريخ : پنجشنبه نهم مرداد ۱۴۰۴ | 10:39 | نویسنده : پانیا جون |

تابستون

درود

وایییییییییییییییییییییی

تابستون چقدر کیف می ده.

هر چقدر می خوای می خوابی هر چقدر می خوای کتاب می خوانی هر چقدر می خوای انمیشن و فیلم می بینی.

ولی اینا تا قبل از این بود که مدرسه تصمیم بگیره تابستون رو هم روی درسامون کار کنیم.فکر کن هر روز باید با صد تا ادم جدید توی کلاس با معلم های سخت گیر بشنی ریاضی و علوم یاد بگیری!

تازه اینا کم نبود هوا هم هر روز داره گرم تر می شه! از این ها هم بگذریم مامانم مثل چی این تابستون رو فقط سرم غر زد که وای اتاقت شلختس وای فلان وای الان.

ولی خب از این بدی ها بگذریم تابستون خوبی های خودشو داره

ولی چشم به هم بزنی مهر شده و باز مدرسه و بد بختی و امتحان و کوهی از تکالیف تمام نشدن



تاريخ : چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ | 18:53 | نویسنده : پانیا جون |

پیانو؟🎹

یادمه که توی یکی از نوشته هام گفتم پیانو کار می کنم

تازه شروع کردم بنظرتون دیر شروع کردم؟

ولی خب خیلی کیف می ده صداش خیلی فشنگه ولی یک وقتایی...

معلم یک اهنگی می ده که دلم می خواد پیانو رو بشکونم



تاريخ : چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ | 13:6 | نویسنده : پانیا جون |

گوشه🎧

گوشه موردعلاقم از اتاقم(نه صرفا هری پاتر)



تاريخ : یکشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۴ | 13:18 | نویسنده : پانیا جون |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
<< مطالب جدیدتر         مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By M a h S k i n:.